Saturday, June 17, 2006
در هوای سرد بعد از برنامه آگورا به سمت ماشینم می رفتم که دیدم یک نفر افتاده زمین و به نظر می آمد که نفس نمی کشید. به آمبولانس زنگ زدم. باران می آمد و سرد بود و این بنده خدا در شب با صورت به زمین افتاده بود. همه لباس هایش خیس بودند. وقتی که آمبولانس آمد، پارامدیک انگار که دارد منت می گذارد که آمده با رخوت گفت، " نمی میره. گداست!" گفتم "خب گدا باشد، آدم که هست؟ هر آدمی هم در این سرما و زیر این باران تا صبح می میرد!" پارمدیک زیر لب غری زد و رفت به سمت مرد سرخپوست که صورتش در گل افتاده بود. فکر اینکه شاید قبل از من آدم هایی از جلوی آن مرد گذشته بودند و بی تفاوت رد شده بودند حالم را بهم می زد. اگر فهم آدم ها از فضای شخصی و فردیت این است که ... چه بگویم والله. خلاصه تو را جدتان، اگر کسی را در حال موت می بینید جلو بروید و کمک کنید. فضولی نیست، بی ادبی هم نیست.
انسانیت است
فرنگوپوليس
Comments-[ comments.]
انسانیت است
فرنگوپوليس
Comments:
Post a Comment
- 02/2003
- 03/2003
- 04/2003
- 05/2003
- 06/2003
- 07/2003
- 08/2003
- 09/2003
- 10/2003
- 11/2003
- 12/2003
- 01/2004
- 02/2004
- 03/2004
- 04/2004
- 05/2004
- 06/2004
- 07/2004
- 08/2004
- 09/2004
- 10/2004
- 11/2004
- 12/2004
- 01/2005
- 02/2005
- 03/2005
- 04/2005
- 05/2005
- 06/2005
- 07/2005
- 08/2005
- 09/2005
- 10/2005
- 11/2005
- 12/2005
- 01/2006
- 02/2006
- 03/2006
- 04/2006
- 05/2006
- 06/2006
- 07/2006
- 08/2006
- 09/2006
- 10/2006
- 11/2006
- 01/2007
- 02/2007
- 04/2007
- 05/2007
- 06/2007
- 07/2007
- 08/2007
- 11/2007
- 01/2008
- 02/2008
- 03/2008
- 04/2008
- 05/2008
- 01/2009
- 03/2009
- 04/2009
- 05/2009
- 06/2009
- 07/2009
- 08/2009
- 09/2009
- 11/2009
- 02/2010
- 03/2010
- 08/2010
- 11/2010
- 01/2011
- 03/2011
- 04/2011
- 06/2011
- 11/2011
- 10/2012
- 02/2013